خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Saturday, 20 November 2021، 05:04 AM

سوسک نامه

 

خطاب به توله‌ سوسک قهوه‌ای که طی یک ساعت مبارزه‌ی تن‌به‌تن از ساعت ۳ تا ۴ بامداد شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ مصادف با ۲۰ نوامبر ۲۰۲۱، در مناطق مختلف از جمله پُشتِ ماشین‌ لباسشویی، پشت ماشین ظرفشویی، کنار اجاق گاز و لابه‌لای بطری‌های روغن و همون چیزا که توش ادویه‌‌ها نگهداری می‌شن و اسمش رو بلد نیستم و همچنین درون ماشین لباسشویی، دلیرانه جنگید. و تونست در انتها از این مهلکه جون سالم به در ببره.

 

ببین مادرقهوه‌ای، من خیلی بیکارم. اگه فقط یک بار دیگه ببینمت، نسلت رو می‌گام. بدجایی اومدی، از ادبیاتم باید فهمیده باشی تا حالا که ما از اون خانواده‌های با فرهنگ و مؤدب و کونی نیستیم. اینجا با کسی شوخی نداریم. بهتره که دیگه این طرف‌ها نبینمت. چون با توجه به بیکار بودنم، زیاد پیگیر کارهای بی‌اهمیت و پوچ می‌شم. و خودت که دیدی امشب، انقدر مریضم، که حاضرم نیم ساعت بشینم وسط آشپزخونه و چشم بندازم ببینم از کدوم سوراخ میای بیرون و باز خودت که دیدی امشب، هیچ اغماضی قائل نمی‌شم که حالا نصف شبه و ممکنه بقیه بیدار بشن، نباید صدای تلق تولوقِ برخوردِ مگس‌کش رو به در و دیوار بلند کنم، نباید با صدای بلند فحش بدم، نباید وقتی می‌بینمت و می‌خوام مگس‌کش رو بکوبم تو سرت، داد بکشم، باید به آمال و آرزوهات فکر کنم، باید فکر کنم که بالاخره توئم یه بنده‌ی خدایی، گشنته، گناه داری و غیره. این دریوری‌ها رو نداریم. دیدی که چطوری مگس‌کش رو می‌کشیدم تو در و دیوار تا لهت کنم تخم سگ قهوه‌ای؟ خودت که شاهد بودی؟ 
با این همه، مادر نزاییده بود کسی رو که بتونه از دست من در بره. به قول آقام، از کون شانس آوردی این دفعه. گفتم که ما از اون خانواده‌ با فرهنگ‌هاش نیستیم. خوشمون هم نمیاد که باشیم. حیف که امشب آقام خواب بود اگه نه دوتائی پیگیر گاییدنت می‌شدیم. به هر حال، یه کم ازت خوشم اومده. خیلی تر و فرز بودی و تونستی خودت رو گم و گور کنی. هر چند صبح که بشه می‌رم حشره‌کش می‌خرم و همه‌ی سوراخ‌های خونه رو باش پر می‌کنم و فردا نسل‌ت گاییده‌ست ولی به هر حال، باید پذیرفت که امشب تو برنده بودی. بله، درسته که ما از اون خانواده‌هاش نیستیم که فرهنگ زیادی داشته باشیم، ولی در عوض انصاف داریم. بله از حق نگذریم، امشب شب تو بود، امیدوارم بازم ببینمت. من پایه‌ام، من همیشه برای جنگیدن آماده‌ام. به قول Sia: من غیرقابل توقفم، من یه پورشه بدون ترمزم. بله، و تو... واقعا ازت خوشم اومد. حالا که فکرشو می‌کنم، می‌بینم خیلی دلم می‌خواد بازم همدیگه رو بببینیم. 
راستشو بخوای، امشب شب سختی داشتم. شاید با خودت فکر کرده باشی که «این مرتیکه اصلاً چیکار داره ساعت ۳ تو آشپزخونه؟ حالا اومده توی آشپزخونه، چرا نمی‌ره؟ چرا انقدر پیگیره؟ آخه یه توله‌ سوسک که انقدر پیگیری نداره. قبل از اینکه صبح برسه و ملت بیدار شن، من خودم گم و گور شدم و رفته‌م، این چشه اصلا؟»
 شاید پیش خودت به این چیزا فکر کرده باشی. خب اول از همه واضحه که همچین کسی قاعدتا باید آدم تنهایی باشه. در کنار تنهایی، باید یه کم هم Loser باشه. آدم‌های بازنده، برای چیزهای مزخرف و کوچیک خیلی راحت قشقرق به پا می‌کنند. از بس مخ‌هاشون خالیه، سرشون درد می‌کنه برای دعوا و بحث و مکافات. چون چیز بزرگتری توی کله‌هاشون نیست که مشغولشون کنه. و خب از طرف دیگه، می‌شه با احتمال خوبی حدس زد که چنین کسی سینگل هم هست. چون فقط یه آدم سینگلِ لوزرِ تنها می‌تونه ساعت ۴ صبح مشغول حرف زدن با یه توله سوسک مادرقهوه‌ای بشه. بله، و امشب شب سختی رو داشتم. مثل هر شب. می‌دونی؟ تنهایی آدم رو اسکل و عقده‌ای می‌کنه. چند نفر رو می‌تونی پیدا کنی که صبح شنبه‌شون رو با درگیری با یه توله‌سوسک شروع کنند و بعد در موردش نامه‌نگاری کنند؟ می‌دونی، تنهایی، کوتاه بودن، چاق بودن و تحقیر شدن از طرف آدم‌ها و به خصوص زن‌ها، آدم رو از بین می‌بره. جوری می‌شی که می‌خوای حق خودت رو از هر جایی که شده، حتی از یه توله‌سوسکِ تخم‌سگِ مادرقهوه‌ای بگیری. دلت می‌خواد توی یه موقعیت هم که شده برای خودت مردی باشی، جذبه و جسارت و غرور داشته باشی. آدمی که همیشه تیپا خورده و زور شنیده، شب‌ها نمی‌تونه راحت بخوابه. گاهی هم دلش می‌خواد به یکی الکی زور بگه ببینه چجوریه. گاهی دلش می‌خواد توی یه موقعیت بی‌خطر صداش رو بلند کنه. به هر حال، زیاد از دستم شاکی نباش. یه چیزی بوده که من حالا اینطوری شدم. آدم که الکی الکی اینطوری نمی‌شه. به هر حال، بدم نمیاد دوباره ببینمت. من فقط یه مرد تنهام که یه کم عصبیه‌. بازم این طرفا بیا. من خیلی تنهام.  

موافقین ۱ مخالفین ۰ 21/11/20
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۳

همین امروز داشتم فکر می‌کردم آقای هیتر کجاست.

ما هم بدمون نمیاد شما رو یکم بیشتر این ور‌ها ببینیم. بازم، و بیشتر این طرف‌ها بیا. لطفا.

شِــیدا:
درود
به زودی بزرگترین میتینگ هواداری شیدا راعی رو در تهران و کلان‌شهرستان‌ها خواهیم داشت. 
برای ثبت نام در میتینگ دلخواهتان به یکی از شماره‌های زیر پیام دهید. 
22 November 21 ، 00:24 یاسی ترین

😂😂😂😂

قشنگ بود 🤢

با وجود اینکه حتی شنیدن اسم سوسک حالمو بد می‌کنه اما خیلی بانمک نوشتی 

واقعا هم ... چندتایی آدم تنها و داغون این شکلی دیدم 😁

شِــیدا:
دست خودمون نیس، گناه داریم
13 December 21 ، 04:59 پیمان ‌‌

این که بتونی چنین متنی رو درباره یه سوسک بنویسی جدا استعداد زیادی می‌طلبه! حال کردم آقا.

شِــیدا:
پس شما هم به میتینگ بزرگ هواداری شیدا راعی دعوتید :))

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی