سه روایت از یک واقعه، از سه منظر متفاوت. روایت اول که از نظر من جذابترین قسمت داستان هم بود، از زبان یه نوجوان مرده(مقتول) گفته میشه. روایت دوم از زبان یکی از شاهدان این قتل. و روایت سوم، از زبان قاتل گفته میشه. توصیه میکنم بیش از یه بار بخونید. جزئیات خوبی داره. به علاوه اینکه٬ شروع داستان٬ در عین حال پایان داستان هم هست.
قشنگترین قسمت داستان، گفتگوی دوتا نوجوون مردهست. هر کدوم از مرگ خودشون بدست طرف مقابل حرف میزنن... و نویسنده به طور غیرمستقیم٬ حکایت از پوچی این جنگ و کشتار میکنه. چیزی که به نظر خاص میکنه این نوشته رو٬ شیوهی روایت داستانه.
دوصفحهی اول داستان رو با فشردن انگشت مبارکتون روی continue میتونید بخونید. و اگر هم که به سلیقهی من اطمینان دارید، خب یه باره برید PDF کل داستان رو از اینجا دانلود کنید و بخونید(مجموعا 8 صفحهس)
معنی لغت؛
«کالا» میشه؛ رخت و لباس
"قوماندان" احتمالا میشه؛ نظامی یا پلیس
"پیکا" احتمالا میشه؛ اسلحه
"گندمهایمان چور شده بود" هم نمیدونم ینی چه. اصلا به نظرم نیازی نیست به دونستن این لغات