خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Monday, 1 July 2019، 03:15 PM

Compensation

دوباره پایم پیچیده بود و باید به سراغ دکتر محبوبم می‌رفتم که با یک نگاه مشکل را می‌فهمد و در عرض یک دقیقه زور ورزیدن روی پا و به خود پیچیدن من همه چیز اعم از مچ، عضله، رگ و حتی پوست پا را جا می‌اندازد. سه‌شنبه‌ی هفته‌ی قبل مراجعت کرده بودم ولی منشی‌ها نوبت نداده بودند. نوبت‌های دکتر ۶ ماهه است ولی اگر مریض اورژانسی باشی و مثلاً پایت پیچیده باشد، همان روز نوبتت می‌دهند و به من نداده بودند. حالا بعد از سه روز تعطیلی مطب به قدری شلوغ بود که اصلاً تلفن جواب نمی‌دادند. با مادرم تماس گرفتم و گفتم «تلفن جواب نمی‌دن، برم یه جا دیگه؟ چون احتمالا حضوری هم برم، رام نمی‌ده تو. مگر اینکه دروغ بگم که مثلاً دو هفته پیش همین پام پیچیده بوده و خود دکتر جاش انداخته. دروغ بگم تا راهم بده؟ یا برم یه جا دیگه؟»

 مادرم گفت که نه، بروم پیش همین دکتر و تأکید کرد که اخلاق نسبی‌‌ست و دروغ گفتن در این مورد اشکالی ندارد. من خواستم بگویم که ولی کانت و سقراط و افلاطون و غیره قائل به مطلق بودن اخلاق‌اند اما حوصله‌ام نمی‌کشید که چند روز دیگر هم شل باشم. بعد از جا انداختن مچ، تازه دو هفته دوران نقاهتش طول می‌کشد و تأخیر در جا انداختن به مثابه‌ی طولانی شدن این نقاهت است. مادرم به اسلام آمریکایی (و نه انقلابی) پایبند است و همانند هگل و سارتر به نسبی بودن اخلاق معتقد است و این گاهی بهانه‌ای خوب برای توجیه رفتارهایش است. البته من در صورت مشاهده‌ی کوچکترین لغزشی اعم از دروغ، غیبت و تقلب (استفاده از روابط به جای ضوابط که از اصول اساسی و اجتناب‌ناپذیرِ زندگی در ایران است) آن رفتار را گرو می‌کشم و اسلام، خدا، اولیای خدا و تمام مسلمین جهان را به باد فحش و انتقاد می‌گیرم و اینگونه با مجازات مادرم، از عذاب اخروی وی می‌کاهم.

دروغ هوشمندانه‌ام کارساز شد و منشی‌ها با نوشتن اسمم موافقت کردند و نوبتم حدود نیم ساعت بعد شد و در این بین رفتم چیزی از ماشین بردارم و در راه به دو مرد جهت هل دادن ماشین‌شان برای گذر از سربالایی کمک کردم و همچنین به پیرزنی که می‌خواست با پسرش تماس بگیرد و موبایلش شارژ نداشت کمک کردم و با این‌ کارهای نیک تا ۱۳۰ درصد از دروغ خود را جبران کرده بودم‌ و علاوه بر اینکه دیگر احساس بدی نسبت به خودم نداشتم، ۳۰ درصد هم طلبکار شده بودم. 


موزیک مرتبط با حال و هوای پست: کلیک

موافقین ۲ مخالفین ۰ 19/07/01
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۰

no comment

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی