خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Saturday, 8 June 2019، 06:27 PM

خیره به خورشید ۲

مامان‌بزرگه بعد از ۶۰ سال دیگه هیچ passion‍ی به نماز نداره. علاوه‌ بر تارک‌الصلاة شدن، به کفرگویی هم افتاده. با خنده و شوخی بهش می‌گن چرا دیگه نمازهاتو نمی‌خونی و بعد به کیسه‌هایی که بهش وصله اشاره می‌کنه و می‌گه: با این وضعیت؟ می‌گن آخه چه ربطی داره؟ بعد از ۲ هفته بالاخره دیشب زورکی واسه‌ش سنگ تیمم آوردند و تخت بیمارستانش رو، رو به قبله کردند تا با دلی چرکین نماز بخونه. بهش گفتند لاپورتت رو به حسینیه‌ای که قبلاً توش جانماز آب می‌کشیدی، می‌دیم. و دیگه خودش هم خنده‌ش گرفته‌. 

 نظام فکری فرد (به فرض که اصلاً نظام و ساختار فکری‌ای وجود داشته باشه) بعد از روبه‌رو‌ شدن با یه تضاد جدی (مثلا اینکه از خدا درخواست شِفا داره و خدا ابداً تخمش نیست و هیچ اقدامی نمی‌کنه) فرو می‌ریزه. برای آدمی بی‌سواد و با این سن و سال نمی‌شه کار فکری خاصی کرد. البته افراد دیگه‌ اعم از دکترها، مهندس‌ها و غیره هم معمولاً چنین تصوری از مفهوم خدا دارند. تطابق رحمانیت خدا با موقعیتی که دچارش هستند واسه‌شون ممکن نیست. از طرفی معتقدند که گناه بزرگی مرتکب نشدند که حالا با چنین عقوبتی روبه‌رو بشن. توی این موقعیت‌های بحرانی، معمولاً توان فکر کردن به این فرضیه وجود نداره که طبیعت برای خودش قوانین نسبتاً مشخص و تثبیت‌شده‌ای داره و این هرج و مرج‌‌های جزئی در دایره‌ی یک کل باثبات به نام هستی جریان داره. که گرگ گوسفند‌ رو به شکلی وحشیانه شکار می‌کنه. که تیغ دست رو به شکلی دردناک پاره می‌کنه، که بارندگی باعث سیلی ویرانگر می‌شه، که آدم‌ها باید بر اثر بیماری، جنگ، افزایش سن، خودکشی و غیره بمیرند و همچنین توجیه منطقی‌ای وجود نداره که درخواستی به خدا ارائه بشه تا یک موردِ به خصوص رو -چون ما دوستش داریم- از این قاعده فاکتور بگیره. و اگه بتونیم موقعیت رو با Bird's eye ببینیم، متوجه می‌شیم که در این کلِ بزرگ، انگار چندان اهمیتی نداره که کدوم گوسفند توسط گرگ شکار می‌شه یا اینکه کدوم یکی از این چند میلیون آدم قراره رأس ساعت ۸:۲۴ دقیقه‌ی فردا صبح ریق رحمت رو سر بکشه. 

و در نهایت فرد با این سؤال روبه‌رو می‌شه که اگه کار خدا این نیست که به درخواست‌های این چنینی پاسخ بده، پس دقیقاً کارکردش چیه؟ و ذهنی که تصوری انسانی از خدا داشته (مثلاً اینکه خدا پیرمردی با ردا و گیسوانی سپید است یا نظام احساسی و ادارکی مشابه انسان دارد و گاه خشمگین و گاه خوشحال و گاه در صدد انتقام و گاه در پی تشویق است) اینجا با بن‌بستی ذهنی رو‌به‌رو خواهد شد که وات د فاک؟ 

موافقین ۳ مخالفین ۰ 19/06/08
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۲

احساس میکنم بعضی چیزارو خیلی دیر فهمیدم و یکیش همینه که اشمیت در قالب جمله ساده ای بیانش کرده: خدا بابانوئل نیست! و چه قدر چه قدر اون کتابش با همه سادگی پر بار بود. 
شِــیدا:
اوهوم.
08 January 20 ، 15:25 - نسیم 🍃

چه خاکی تو سرمون بریزیم پس..

شِــیدا:
به خودکشی فکر کردید تا حالا؟ زین پس جدی‌تر فک کنید.

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی