وقتی اینطوری بارون میگیره، دست و پای خودم رو گم میکنم. نمیتونم زیر سقف باشم و نسبت به این بارش بیتفاوت بمونم. این هفته یه نصفه روز توی برف راه رفتم، چند ساعتی رو با دوچرخه زیر بارون گشت زدم و حالا ساعت ۴ بعدازظهره و آسمون بدجور دلش گرفته، و این احساس متقابله. موهبت بزرگیه که نیاز نیست حالت رو برای دیگری توضیح بدی، چون با دیدن دیگری (آسمون)، خودت رو میبینی و این احساسِ یگانگی در دل سکوت اتفاق میافته. رمانتیکها همه چیز رو شدیدتر احساس میکنند.
وقتی بارون میگیره، به مردم نگاه میکنم که به آسمون بیتوجهاند. و به این فکر میکنم که چقدر آدمهای ترسناک و خطرناکی هستند. چه چیزهایی توی کلههاشون اونها رو مشغول کرده که به دیدن آسمون ترجیحش میدن؟ حتماً باید چیزهای وحشتناکی باشه.
بیتفاوت به راه خودشون ادامه میدن. با دیدن علفی که از شیار تخته سنگ یا سنگفرش پیادهرو سربرآورده، چیزی توی کلههاشون تکون نمیخوره. اصلاً انگار اینجور چیزها رو نمیبینند.
اولش دلم خیلی گرفته بود، از چیزهای بیخودی. بعدتر که دونههای برف رو روی کاپشن قرمزم دیدم، به وجد اومدم. تونستم به دلگیر بودنم لبخند بزنم. بعدتر با ریتم تند ویوالدی همراه شدم. رمانتیکها چطور میتونند زنده بودن رنگها رو، هماهنگی ویرانگر ریتم موزیک با حرکت قطرههای برف رو توصیف کنند؟ حیرتانگیزه.
مردم کلههاشون رو توی چترها فروکردند و این یعنی هیچ جایی به جز جلوی پاشون رو نمیبینند. درختها فوقالعادهاند و من باید یه فکری به حالِ این همه شکنندهبودنم بکنم. رمانتیکها نباید در پی ابراز خودشون باشند، چون احمق به نظر میرسند. البته که عموماً هم احمق هستند.
رمانتیکها برای بقا به شوخطبعی نیاز دارند. البته که عموماً هم بیمزه به نظر میرسند. چون با چیزهای خیلی جدی شوخی میکنند. مردم نهایتاً توانایی خندیدن به چیزهای نسبتاً جدی رو دارند. مثلاً نمیتونند با مرگ عزیزانشون شوخی کنند. جوری نسبت به این چیزها جدیاند که انگار معنی مرگ و زندگی رو میدونند. خوب و بد رو. نمیتونند به شکستهای عشقی خودشون بخندند. اصلاً مگه عشق میتونه به شکست یا ناکامی منجر بشه؟ مگه قلمروی عشق ورای کامیابی و ناکامی نبوده؟
مگه میشه کسی این درختها رو ببینه و هیجانزده نشه؟ بله، میشه. رمانتیکها باید خیلی زود بفهمند که چیزی که اونها میبینند با چیزی که دیگران میبینند، میتونه خیلی متفاوت باشه. باید بفهمند که دیگران شاخکهایی تا این حد تیز برای احساس صداها و تصاویر ندارند. رمانتیکها چیزهایی رو حس میکنند که دیگران توان احساس اونها رو ندارند. ممکنه پیش خودتون فکر کنید که موجودات متوهمی هستند... این صرفاً به این خاطره که اونها واقعاً موجودات متوهمی هستند.
آذر ۹۸