خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Thursday, 3 September 2020، 09:46 PM

سیمای مرد هنرمند در نوجوانی

می‌رم توی فولدر عکس‌های قدیمی. یکی از عکس‌ها که مربوط به سفر بندرانزلیه رو باز می‌کنم. اون سال‌ها چند باری اومدیم توی این مجموعه‌ی تفریحی، از طرف کار شوهرخاله‌ام بهش ویلا می‌دادند و جای قشنگی بود. ساعت لاروس به دستم. شلوار سورمه‌ای آدیداس که درز جیب‌هاش به خاطر حجم پاهام کمی باز مونده و موهایی که به خاطر رطوبت هوای شرجی انزلی حالت وز و فر پیدا کرده. به لپ‌های بزرگم نگاه می‌کنم. به دست‌های تپل و انگشت‌های کوتاهم. خوب یادمه که اون لحظه اصلاً راضی نبودم. با این حال مادرم که عکس رو گرفته، اصرار داشت کنار این گل بشینم تا ازم عکس بگیره. یه گل زرد. حتی حالا هم نمی‌تونم چندان توجهی به گل داشته باشم. دارم به راضی نبودنم فکر می‌کنم. من بچه‌ی قشنگی نبودم، چون زیادی چاق و کوتوله بودم و مشخصاً توی اون لحظه، از این مسئله رنجیده بودم. حرفی یا نگاهی یا فکری من رو آزرده بود. احساسم اینطور بود. نارضایتی توی لبخند ضعیف و تصنعی‌م هویداست. عکس مربوط به مارچ ۲۰۰۹ می‌شه و امروز اواخر آگست ۲۰۲۰‍ه. ۱۱ سال گذشته، اون موقع نمی‌دونستم قراره چاق‌تر بشم و با بیشتر شدن سن و لزوم داشتن فاکتورهای مردانگی، نداشتن قد بلند یا عادی قراره در بزرگسالی یک جنبه‌ی بحرانی‌ به خودش بگیره. عکس رو زوم می‌کنم، به سمت چشم‌هایی که حالت افتاده و افسرده‌ای دارند. اگه اون زمان کسی بود که بهم این باور رو می‌داد که قشنگ هستم چی؟ البته که همچین دروغی رو نمی‌شد باور کرد.

تا حالا دقت کردی وقتی زن‌ها یه مرد «خیلی» چاق و کوتاه قامت می‌بینند، واکنش درونی‌شون چطور می‌تونه باشه؟ با دیدن من، همزمان یه پیام ضمنی از دیدن چنین تصویری دریافت می‌کنند که ریشه در سیر تکاملی اون‌ها داره. مردی تا این حد چاق و ناجور از نظر ظاهری و سلامتی که به خاطر شکم بزرگش حین سکس حتی نمی‌تونه ببینه اون پایین چه خبره، یعنی مردی که نتونسته و نمی‌تونه از خودش مراقبت کنه، توجه درستی به بدن و سلامتی خودش نداره و چنین مردی اصلا مرد قابل اعتماد و قابل اتکایی به نظر نمیاد. این مردی نیست که متوجه خیلی از حساسیت‌ها بشه. و این نکته‌ی پنهان و ناهشیار، ممکنه برانگیختگی عاطفی رو برای زن‌ها در مواجهه با چنین مردی دشوار کنه، مگر اینکه روحیات حمایت‌کنندگی‌شون غالب بشه. در غیر اینصورت (از نظر تکاملی) چنین مردی برای شراکت در تولید مثل و تولید فرزند، چندان قدرتمند و توانا و قابل اطمینان به حساب نمیاد‌. پس خودبه‌خود جذابیتی القا نمی‌کنه.

همونطور که ذهن آدم‌ها تمایل داره با شنیدن یک صدای قشنگ، صاحب اون صدا رو زیبا هم تصور کنه، یا با دیدن یک فرد زیبا اون رو علاوه‌ بر زیبا بودن، آگاه یا باهوش و باشخصیت هم در نظر بگیره، با دیدن مردی چاق و کوتاه مثل من هم اول از همه یه احمقِ دست‌و‌پاچلفتی توی ذهن آدم‌ها تداعی می‌شه. حتی آدم‌هایی که نگاه بهتری دارند هم با احساس ترحم به من نگاه می‌کنند. و نکته‌ی جالب توجه اینکه این‌ها چیزی نیست که با حرف زدن تغییر کنه. آدم‌ها اینطوری بزرگ شدند.

موافقین ۳ مخالفین ۰ 20/09/03
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۴

04 September 20 ، 00:01 فیلو سوفیا

دمت گرم با این سرعت عمل:))

@-)-

شِــیدا:
بهش می‌گن همزمانی‌ پدیده‌ها :))
04 September 20 ، 01:39 نرگسِ مَست

عجیبه ولی واقعا لزوماً این طور نیست.

تصور اولیه من از دیدن هرگونه آدم چاقی اینه که چقد می‌تونه مهربون باشه!

شاید چون تقریبا همه‌ی خونوادم چاقن و مهربونن غالباً. و خب چاق مهربون، چاق مستبد، چاق باهوش، چاق پر حرف، چاق لوده، چاق عصبی، چاق پرخاشگر، چاق خبیث و... دیدم و هیچ وقت به یاد ندارم تو سه ثانیه اولی که یه چاقو می‌بینم تصور کرده باشم دست و پا چلفتیه یا هر کدوم از صفات دیگه مگر در ادامه با رفتار های دیگه‌ش یا نوع پوشش این تصور بهم دست داده باشه.

شِــیدا:
 البته اینکه آدم با چاق‌های زیادی ارتباط داشته باشه، می‌‌تونه منجر به داشتن ذهنیت متفاوتی بشه‌. 
ولی کلیت ماجرا، یعنی تصویر اولیه‌ای که ما از چاق‌ها داریم اینطوریه معمولا. مگر اینکه به بقیه‌ی ابعاد اون‌ها توجه کنیم. 
05 September 20 ، 17:57 هیوا جعفری

نگاه و تفکر بقیه چه اهمیتی داره؟!

شِــیدا:
عرضم به خدمتتون که، حتی تعریفی که ما از خودمون داریم (چیستی و کیستی ما) هم یه مفهوم اجتماعیه. چیزی که با عنوان هویت ازش یاد می‌شه. 
علاوه‌براین اگر یه کم به زندگی روزمره و دنیای امروز توجه بفرمایید می‌بینید که اساسا زندگی ما براساس نگاه و تفکر جامعه پیموده می‌شه. استانداردها اون بیرون هستند و ما براساس اون استانداردها صاحب ارزش می‌شیم. 
06 September 20 ، 23:57 ها مویوم

من هر چی بیشتر میرم جلو، بیشتر میفهمم که چه قدر از قد کوتاه یا هیکل شخمی طرف فاکتور میگیرم! قد رو بیشتر، چون معتقدم بخش زیادیش دست خود یارو نبوده. هیکل هم والا اسکینی ترین حالت ممکن رو جذاب یافته ام تا عشق ایام جوانی که هرکول بدقواره ای بیش نبود! ولی حالا پوینت این پست با پست های دیگه سری ۱۵۶ و طاقچه و اینا فرق داره. آره راست میگی. مثلا شیکم هیچ جوره تو کت نمیره و دقییییقا همون حس های مذکور رو القا میکنه. یعنی مادر آو نیچر قشنگ چیده رفته بالا، ما همه این وسط وسیله ایم. 

شِــیدا:
از اونجا که نمی‌دونم چه جوابی بنویسم، اجازه می‌خوام که بگم: «قوقولی قوقو».

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی