بازگشت همه به سوی اوست، اوپس.
آه اسمورودینکا
مدتهاست که برایت چیزی ننوشتهام.
و این گواهی بر ناپایداری شعلهی عشق است. اکنون نیز چیزی برای گفتن پیدا نمیکنم. حتی وقتی به «چیزی گفتن» فکر میکنم، نوعی فشار عصبی را احساس میکنم و حالا که این را گفتم، موجی از غم به صخرههای فرسودهی تنم کوبیده شد. و بلافاصله، ترس از اضمحلال این فرسودگی، موجِ غم را به حاشیه برد.
همینکه مینویسم، هر جمله موجب آفرینش احساس و هیجانی نو میشود. و راستش خودم هم حالم از این پرداختن به جزئیات به هم میخورد. همچنین از تکرار گفتن اینکه نسبت به همه چیز زیاده حساسم. یا اثری که کلمات خودم، بر ذهنم میگذارند. زمانهایی بوده که به خاطر این حساسیتپذیریِ بالا آرزوی نبودن کردهام: خاموشی، سکوت. بی هیچ محرک محیطی، که مغزم را مشغول کند.
آه اسمورودینکا، میبینی؟ دارم از خودم حرف میزنم. گویی دیگر در فکرم جایی برای تو نیست. دیگر حرفی برای گفتن به تو ندارم. هیجان و عاطفهای که در قالب کلمات نثارت کنم. چاره چیست؟ انرژی من محدود است و اگر عشقی نثار کسی کنم، دیگر امکان پیچیدهتر کردن و پختگی این هیجان به وسیلهی کلمه و نوشتن وجود ندارد. به واسطهی این نوشتنها همیشه همه چیز در درونم تاریخمند بوده است. حالا آمدم در مدح این دروننگری چیزی بگویم اما یاد Introspection illusion افتادم. و خندهام گرفت. به هر حال، تا همیشه خاطرخواهِ خاطرات این نوشتنها هستم.
این ده روز اخیر، با دیدن وحشیبازیهای پیادهنظامِ جمهوری اسلامی، حالم بد میشد. ترکیبی از خشم و استیصال. و این احساس به قدری بود که تصمیم میگرفتم دیگر چیزی نبینم. البته که میدیدم و باز این حال تجربه میشد. و اگرچه گفتنش خوب نیست، دلسرد کننده و ناامید کنندهست، ولی فکر نمیکنم حالا حالاها این آب و خاک از دست این بیشرفها رهایی پیدا کند. خود شما اگر بیشرف بودید و با کل ایل و تبارتان در حال مکیدن شیرهی این مملکت بودید، به این راحتیها این پستان نرم و بزرگ را ول میکردید بروید؟ من که اگر بودم تا لحظهی آخر به وسیلهی پیادهنظامِ خودم که همین بیبتههای اسلحه و چماق به دستِ کفِ خیابان هستند، با تانک از روی تکتکتان رد میشدم ولی این ثروت و قدرتِ مفت را رها نمیکردم. و اگر کسی احساس کند که در چنین شرایطی، این گونه عمل نمیکند، یا موجود خطرناکیست یا از ماهیت آدمی به اندازهی کافی نمیداند.
یه جوری همه مون به وبلاگ برگشتیم که قشنگ معلومه برای بقیه جاها نت نداریم:)