پوپولیسم وحشتناک ایرانی از نرگس ایمانی
من سعی میکنم از ستایش اسمها و ایسمها دوری کنم. ارزش (دغدغه) خاصی هم برای حق و حقوق زنان، فمینیسم و غیره قائل نیستم و لحن حرف زدنم هم اونقدری عامیانه و بیملاحظه هست که کسی من رو به اشتباه، با یه جنتلمنِ روشنفکرِ محترمِ فمنیسم اشتباه نگیره. ولی از دور که دارم به اتفاقات نگاه میکنم، یه سری چیزها به نظرم احمقانه میاد. تلاشها، هشتگها، کمپینهای زیادی در مورد حق [آزادی] زنها راه میفته ولی وجه مشترک اکثرش اینه که به شدت ظاهری و سطحیه. درسته که توی کشور ما سیاستهای احمقانهای وجود داره که مضحک بودنش بر هیچکس پوشیده نیست. اما وسط این هیاهو گاهی یه سری نشانهها مورد بیتوجهی قرار میگیره که کاملاً به سطح آگاهی جامعه و مردم اشاره داره، فارغ از مضحک بودن حاکمانش.
من فکر میکنم زنی که برای وارد شدن به استادیوم اعتراض و هیاهو راه میندازه به وجوه ظریفتر و عمیقتر نابرابریای که توی این جامعه دچارشه نمیتونه وقوف و توجهی داشته باشه، که اگه توجه داشت، هرگز برای چیزی مثل ورود به استادیوم از ارزش و عزتنفس خودش هزینه نمیکرد. صحبت از آزادی ناخودآگاه همراه شده با حق انتخاب نوع پوششی که یه زن توی خیابون باهاش مخاطره داره. این فروکاستن مفاهیم همون چیزیه که به عنوان بخش احمقانهی ماجرا به چشمم میاد. حجاب توی ذهن من هیچ جایگاه و منزلتی نداره ولی خوب میبینم ذهنهایی رو که بعد از رهایی از حجاب و نوع پوشش، معنای دیگهای برای آزادی بلد نیستند. بخش احمقانهی ماجرا که گفتم، همین دستهی پرشمار و پر سر و صدا هستند. مسیح علینژاد، فرانک عمیدی و کسانی که این بانوان اندیشمند رو دنبال میکنند. و بخش قابل احترام این جریان برای من کسی مثل «نرگس ایمانی»ه با این مطلب فوقالعادهای که نوشته و نگاه دقیق و حساسی که به ماجرا داره. ماجرای مائده هژبری [تسخیرکنندهی قلبها] که هفتههای اخیر، یک ملت رو دیوونهی اون چشاش و تتوی کنار نافش کرده.
پوپولیسم وحشتناک ایرانی
از نرگس ایمانی:
http://www.vakilemelat.ir/fa/news/view/270539