مقدمه؛
کاش یه چیزی میگفتی تا منم بدونم ماذا فاذا؟ تا بدونم چی بگم. ولی به هر حال فرض میکنم که با همهی دختران سرزمینم دارم صوبت میکنم(چقد هیجان انگیز 😔) اول بگم که من هیچ دغدغهای نسبت به این موضوع ندارم. نه میخوام نظر کسی رو عوض کنم و نه تواناییش رو دارم.(و این واسه نظراتم تو دیگر موضوعات هم صادقه) پس اینارو بیشتر به عنوان سلایق شخصی در نظر داشتهباش. اینکه سلایق متفاوته رو هم قبول دارم و حتی تا حدود زیادی میپذیرم که ممکنه سلیقهم به نظر بقیه، چرت بیاد. به هر حال؛
1- ناخن و مژهمصنوعی/ سوءاستفاده از پنکیک٬ به طوری که پوست صورت با پوست دست اختلاف رنگ فاحشی پیدا میکنه/ خط رژ لبی که بالاتر و پایینتر خط لبها کشیده میشه واسه بزرگبهنظراومدنِ لبها/ کفش پاشنهبلندی که راه رفتن رو سخت میکنه و غیره. اینا بیشتر از اینکه واسم جذاب باشه، خنده داره. معمولا عروسیها آوردگاهِ ارایشِ خانماست. من تاحالا هیچ عروسی رو تو خیابون و تو تالار و اینا ندیدم که به واسطهی ارایش، نسبت به روزای قبلش ریخت جذابتری داشته باشه. حتی اشناهای نزدیکِ عروس هم که میرن ارایشگاه و موهاشون رو فیلان و بیسار میکنن، نه تنها نسبت به روزای قبل زیباتر نمیشن، چه بسا ترسناک هم میشن.
2-الف) شاید بگی من دارم یه بخشی از مردم که به میکاپ خبره نیستند(خَز اند) رو به نفع حرفم تعمیم به کل میدم تا به بیخودبودن میکاپ منتجش کنم. پس بیا بریم سراغ اونا که وارد اند و با ارایش مثلا خوشگل میشن و اینکه هدفی که دنبال میکنن چیه؛ بالاخره من باید در مورد خودم نظری داشته باشم که خوشگل هستم یا خوشگل نیستم. اگه خوشگلم، که هیچ، نیازی به ارایش ندارم. اگه زشتم یا ایرادی دارم، چرا فکر میکنم با ارایش کردن خوشگل میشم؟
2-ب) سوال مهمتر؛ به فرض که زیباتر بشم، حدِ این زیباتر شدن واسه کجاست؟ چیزی بیشتر از یه نگاه تو خیابونه؟ منظورم از خیابون، مکانِ عمومیه که مردم نهایت ارتباطی که با هم برقرار میکنند، در حد ارتباط چشمیه. یا یه سری گفتگوهای جزئی که مثلا موقع خرید رد و بدل میکنند. حالا کسی که واسه این نوع ارتباطات آرایش میکنه، احساس پوچی نمیکنه از کارش؟ من که یه پوچی بزرگ میبینم.
3- و اگر واس دلایل خاصتر و ادمای خاصتر و کارای خاصتر ارایش میکنند؛ خب یعنی ارتباطی که با دیگران دارند، فراتر از یه تماس چشمیه. پس جنس ارتباط باید عمیقتر باشه. مثلا با؛ همکار، دوست، پسرخاله، عمه، شوهر و غیره. خب توی همچین ارتباطایی فقط مسئلهی ظاهر مطرح نیست. مثال میزنم؛ من ممکنه با فاز و فکر یه دختری حال کنم اما ظاهرش اصلا به نظرم فتانه و جذاب نباشه. بعد از یه مدت، ناخوداگاه دیگه چندان به جذابنبودن ظاهرش فکر نمیکنم. ولی میتونیم با هم دوست باشیم و اتفاقا دوستش داشته باشم. مطمئنا ارایشکردن و نکردنش تاثیری توی این دوستی نداره، چون علت دوستی فقط ظاهر نبوده.
4-الف) بذار بیخودترین حالتش رو هم بگم؛ اینکه مثلا من به عنوان یه دختر بخوام با ارایشم در نگاه اول و دوم، جذابتر به نظر بیام و نرها رو جذب خودم کنم؛ این مدل جذب کردن مَنِش و جنس و مدلش من رو فقط یاد یه قسمتِ(کمر به پایین) رابطهی زن و مرد میندازه. اینکه کسی واسه دستمالی شدن یا پیداکردن کیفپول بخواد صرفا با این روش(به حسب ظاهرش) جلبتوجه کنه رو محکوم نمیکنم و نمیگم چرته. اتفاقا واسش رسمیت بیشتری نسبت به گروهای قبلی قائلم، چون طرف میدونه چی میخواد و کارش هم برحسب طبیعت و غریزهس. ولی خب واسه من غیرقابل درکه... دستمالی شدن به دست کی؟ با هر کس که اومد جلو؟ به خاطر خوشگل بودنم؟
4-ب) البته یه بخشش هم مربوط به زن بودنه، که طبیعتش جوریه که میخواد جلب توجه کنه(مثه مرد که میخواد توجه کنه) و قصد دستمالیشدن هم نداره. اینجاست که نه میگم ارایشش مضحکه و نه غیرقابلدرکه و نه پوچ و مسخرهس. فقط میگم؛ بیخوده و بیهوده و مثال نقضش هم؛ مگه زنهای دیگه که ارایش نمیکنن، زن نیستن و نیاز به مورد توجه قرارگرفتن ندارن؟
5- من خیلی خوشبینانه اینارو شمردم. پُرواضحه که ما ادما(مرد و زن) هممون پر از گرههای شخصیتی و کمبودها و ضعفای روانیِ مختلفیم که البته خیلیهاش هم به واسطه محیط بهمون تحمیل شده. من هم این قضیه ارایش رو ورای این حرفایی که زدم، بیشتر ناشی از همین ویژگیهای شخصیتی میدونم که چون غالبِ اجتماع شده، دیگه کسی به عنوان ایراد بهش نگاه نمیکنه. با یک سوال در راستای همین مورد اخر، صحبتم رو خاتمه میدم و منبر رو به شما برادر بزرگوار واگذر مینمایم؛ عایا توی پکن یا استانبول یا غیره هم، بانوانشون انقد اصرار و همت به استفاده از لوازم ارایش دارند؟
موخره؛ من بواسطهی مونث نبودن، صددرصد از درک یه سری چیزایی که مختص شماست، عاجزم. خب پس تو بگو واسم
نکتهی ظریف؛ احساس میکنم خیلی فک زدم٬ شرمنده :)) خودت اصرار کردی