خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive

 به تأسی از «تربیت احساسات» نوشته‌ی گوستاو‌ فلوبر. 

و نگاه آشفته‌ی فردریک ۱ و ۲

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ 20/07/30
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۲

کاش من میفهمیدم تو چی مینویسی

شِــیدا:
اتاقک شلوغ و کم‌نور و تنگ و نموری رو تصور کن که همیشه بوی نا و شاش خشک‌شده از داخلش بیرون میاد‌. پیرمردی با لباس‌های کثیف، دندون‌های خراب، لباس‌های پاره و مندرس و خنده‌هایی که بیش از همه یادآور پیرمردهای منحرفه، در اون مشغول کیمیاگریه.
به خونه‌‌ی من خوش‌اومدی.
اغلب به شکلی ناشیانه شاش‌ِ نویسندگان دیگه رو قرقره می‌کنم. بوی شاش خشک‌شده‌ای که بهش اشاره کردم هم به همین دلیله. 
و حالا تحت تأثیر کتاب تربیت احساسات فلوبر هستم که با حال و هوای نامه‌هایی که برای اسمورودینکا نوشته بودم، هم‌خوانی داره. 

 ای بابا دختره رو چرا دادی رفت؟ 

شِــیدا:
بهش گفتم میام با زنجیر می‌زنمتا
اونم قهر کرد رفت

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی