سؤالهای خوب، برای بچههای خوب
۱. فرض کنید قراره به یه مسافرت برید. وسیلهی نقلیهی مورد استفاده، صندلیهای دوتایی داره. از شما میخوان که از بین دو نفر، یکیشون رو به عنوان بغلدستی انتخاب کنید. سفر نسبتاً طولانیه و با همراهتون چندساعتی رو تنها خواهید بود. نشستن و همراهی با کدوم رو ترجیح میدید؟
الف. یه آدم بیخانمان و بدبخت که بدنش بوی لاشهی سگ مرده میده و در حالت عادی حاضر نیستید حتی از ۳ متریش هم رد بشید.
ب. یه سیاستمدار خوشتیپ که عطر فوقالعادهای هم به لباسش زده ولی جنایات زیادی رو مرتکب شده.
من امروز توی اتوبوس گزینهی دوم رو انتخاب کردم. یه موجود متعفن نشست کنارم. دلم میخواست بهش بگم وجود کثافتش رو از من دور کنه. ولی بعد با خودم گفتم پس کرامت انسانها چی میشه؟ این که یه آدم به این روز افتاده، چقدر تحت تأثیر ارادهی خودش بوده؟ چقدر محیط و جامعه، من، مسئول این زوال هستیم؟ فکرهام خیلی زود قطع شد. بوی گندش داشت حالم رو به هم میزد. به خصوص که هوس کرده بود ازم سؤال هم بپرسه.
۲. اینروزها به لطف دسترسی گسترده به شبکههای اجتماعی چیزهای زیادی به اشتراک گذاشته میشه. فرض کنید با پروفایل یا پیج یا کانالی روبهرو میشید که صاحبش کارهای خوب و داوطلبانهی زیادی انجام میده و شما با خودتون میگید؛ «چه آدم فوقالعادهای». مثلاً اینکه به «کودکانِ کار» آموزش میده. یا مثلاً به سگهای ولگرد غذا میده. یا شروع میکنه آشغالهایی که مردم ریختند رو جمع میکنه. یا مثلاً کلیهش رو به یه بچهی نیازمند میبخشه و غیره. غیره یعنی مثالهای مختلف از کارهای خوب زیادی که میبینید آدمها انجام میدن و من چون چندان در پی کمک به دیگران نیستم، کمتر ازش خبر دارم. به فرض اینکه این کارهای خوب و داوطلبانه واقعاً انجام شده باشه، این به اشتراک گذاشتنش چی به ذهن شما متبادر میکنه؟ این به تصویرکشیدن برای شما چطور معنی میشه؟ تصویر فردی رو تصور کنید که کلیهش رو به یه کودک فقیر و نیازمندِ کلیه بخشیده. و بچهای که کنارش روی ویلچیر نشسته و به سمت دوربین لبخند میزنه.
۳. اربعین نزدیکه و افراد زیادی در پیادهروی بزرگ اربعین شرکت میکنند. فرض کنید دعای شما در این مورد خاص قطعاً مستجاب بشه. نظرتون در مورد اینکه خطاب به زائران حسینی بگید؛ «انشالله برید اونجا شهید (کشته) بشید» چیه؟ و فکر میکنید نظر خودشون در مورد این دعا، که (بنا به فرض) تحققش قطعیه، چیه؟ نظرشون درست قبل از اینکه کشته بشن؟