خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Tuesday, 4 July 2017، 04:10 PM

بد دهن

پیتر از سمنان برگشته بود. منم از تو غار. شب سال تحویل با هم وعده کردیم تا بعد از دو سال همدیگه رو ببینیم. هوا بارونی بود و سال ساعت ۱ و ۲ شب تحویل می‌شد. قیافه‌ها تغییر کرده بود. من به گا، اون به گا. هر کدوم یه جوری. من بیشتر. موهای جفتمون بلند شده بود. به همین دلیل تغییر قیافه‌ها خیلی به چشم میومد. قیافه‌هامون مردونه شده بود، تیپ‌هامون مثه این آدمای سرگشته و جدا از جامعه. هوا سرد بود. شبِ سال تحویل، همه جا بسته‌ بود ولی یه کافه‌ی تخمی نزدیک «هتل پُل» باز بود. پله می‌خورد می‌رفت پایین. جز ما و چندتا خدمه‌ی کافه، هیچکس اونجا نبود. جلوی کسی نشسته بودم که تا چندسال پیش اصلا آدم حسابش نمی‌کردم ولی آروم‌آروم داشت تبدیل می‌شد به کسی که نزدیک‌تر از بقیه به خودم حسش می‌کردم. همچنان نمی‌شد جزو آدمیزاد حسابش کرد. اتفاقی که رخ داده بود این بود که منم دیگه آدم محسوب نمی‌شدم و به همین دلیل خیلی خوب همدیگه رو درک می‌کردیم. از اون شب مدام با هم چت می‌کردیم. فکرها به هم نزدیک بود، علاقه‌ها به هم نزدیک بود و درک متقابل بین ما بیداد می‌کرد و از همه مهمتر، واسه هم جدید بو‌دیم. چند روز که گذشت، گفتم «چرا انقدر بد دهن شدی؟» آخه حین حرف زدن، مدام آلتش رو به جاهای گوناگونی ابلاغ می‌کرد. بیش از حد از کلمه‌های «ک»دار استفاده می‌کرد. گفت «تقصیر ممده». ممد بچه کرج بود و توی سمنان هم‌خونه‌ی هم بودند. می‌گفت «از بس فحش می‌داد منم عادت کردم».

 این در حالی بود که من اون زمان از شنیدن اصطلاحات رایجی مثه «کسخل» هم احساس بدی پیدا می‌کردم. چون مدت زمان زیادی بود که این حرفا رو نشنیده بودم. شما هم اگه یه سال توی غار زندگی کنی، وقتی برگردی بین مردم، دیگه خیلی چیزا به مذاقت خوش نمیاد. و وقتی باهاش روبه‌رو بشی، احساس بیگانگی میکنی و چه بسا حتی ممکنه شوکه بشی. ولی جای نگرانی نبود. آدمیزاد به همه چی عادت میکنه. چه خوب، چه بد. فقط زمان نیاز داشت.


حالا، بعد از چندسال، چندوقت پیش بهش گفتم؛ «یادته وقتی از سمنان برگشته بودی، چقدر بد دهن شده بودی؟» گفت آره. گفتم «اما حالا دوباره گوگولی مگولی شدی و مؤدب». گفت «آره، تازه دلم می‌خواد مؤدب‌تر هم بشم.» گفتم؛ «خیلی مسخره‌س که محیط انقد رو آدم تأثیر بذاره، نه؟» گفت آره. گفتم «حالا با آدمای بهتری معاشرت داری و حرف زدنت هم آدموار شده. اما برعکس تو، من توی محیطی هستم که آدماش حین گفت‌و‌گوهای روزانه‌شون، مدام زیر و بند خوار و مادر همدیگه رو می‌کشند وسط و یه عمود لحمی هم بهش الصاق می‌کنند و چیزهای گوناگونی رو به جاهای گوناگونی ارجاع میدن». گفت «آره». گفتم «کیرِ خر و آره».

موافقین ۴ مخالفین ۰ 17/07/04
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۶

04 July 17 ، 16:15 پـــــر ی
تاثیر محیطه دیگه :)
شِــیدا:
البته در مقیاس جامعه هنو خیلیم بیشعور محسوب نمیشم. ولی به نسبتِ قبل خیلی بیشعور شدم.
خب خبر مرگت نرو تو این محیطای خاک بر سری =)))))))
شِــیدا:
اونوخ تو میخای شیکم زن و بچه منو سیر کنی؟
مرده شور اون پرانتزاتو ببرم :))
04 July 17 ، 17:33 اسمم محموده
"البته در مقیاس جامعه هنو خیلیم بیشعور محسوب نمیشم"
جواب کامنتهایی که میدین خیلی جذابه برام.
شِــیدا:
این کامنتایی که میذارید خیلی جذابه برام :))
04 July 17 ، 17:59 اسپریچو ツ
منو مجبور کردن هر وقت خواستم به کسی فحش بدم بگم ای جان
حالا مثلا من چجور فحش بدی میتونم بدم که بخوام سانسورش کنم :||||||
شِــیدا:
به نظرم خیلی فحشای بدی میتونی بدی. ینی محدودیت خاصی وجود نداره که کسی نتونه فحش بده، چه زن، چه مرد
/اگه منظورت این بود البته\
05 July 17 ، 06:59 آئولوس :)
دقیقا یادمه چی شد که ما دهنمون ب فحش و بدبختی باز شد
وگرنه هنوز گوگولی مگولی و مودب بودم
شِــیدا:
اولا فحش چه ربطی داره به بدبختی؟ 
دُیُماً چی شد که همچینی شدی؟ و انقد بد دهن شدی؟ :))
05 July 17 ، 12:47 یاسی ترین
خیلی از آدمایی که بددهنن اینجوری خودشونو خالی میکنن و ربطی به چیز خاصی نداره. مثلا نشونه‌ی بی‌فرهنگیشون نیس. نشونه‌ی شخصیتشونم نیست حتی!! یا مثلا اینکه از چه خانواده‌ای هستن... فقط این یه راهیه برای تخلیه روانی. یه جور احساس خونسردی و باحال بودن و اینا


در مورد تاثیر محیط، من به شدت لهجه‌پذیرم. مطمئنم اگر فقط یک هفته اصفهان، مشهد یا جنوب باشم از افرادی که متولد اونجان قابل تفکیک نیستم.
شِــیدا:
بحث اینکه چجور خودشو خالی کنه هم برمیگرده به همون عادت. کسی که مدام فحش میده، صرفا به نظر من یه احمقه. نه کمتر، نه بیشتر.
به نظرم آدم باید از همه لغات و اصطلاحات استفاده کنه. اما به وقتش

من کم تاثیر میگیرم. ولی همه لهجه‌ها رو دوس دارم.

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی