خودگویی با میکروفون

شیدا راعی

آری، بدون تردید من تنها مسافری بیش نیستم. زائری بر روی زمین. آیا شما بیش از این هستید؟
گوته- ورتر

archive
Friday, 23 June 2017، 12:39 PM

صبح زیبای جمعه

برای چندمین باره که این خوابو می‌بینم؛ «دارم واسه خودم راه میرم. دوتا پلیس یا لباس‌شخصی بهم میگن که برم نزدیکشون. نزدیک که میرم یکیشون دستبند در میاره و اون یکی٬ دستم رو می‌گیره. خیلی سریع اتفاق میفته. منم دستم رو میکشم، میزنم، هُل میدم و شروع می‌کنم به دویدن. از روبه‌رو چندنفر رو می‌بینم که بی‌سیم به دست سمتم میان. از هر طرفی که میرم همین آدما نزدیکم میشن. معمولا روی یه ساختمون نیمه‌کاره، روی یه بلندی گیرم میندازند. جایی که دیگه هیچ راه فراری ندارم و شروع می‌کنم به داد زدن». 

 بعد یه نفر باید بیدارم کنه تا سر و صدام رو خفه کنه. و اگه کسی نباشه، داد زدنم شبیه به ناله و التماس میشه. در هر صورت وقتی بیدار میشم کاملاً از لحاظ انرژی تحلیل رفتم.  / کلیک / / / \

موافقین ۳ مخالفین ۰ 17/06/23
مرحوم شیدا راعی ..

cm's ۴

23 June 17 ، 15:59 صخره .
این اهنگو زده بودم لود شه
الان حاضر اماده گوشش دارم:) انقد حس خوبی بود:|
شِــیدا:
صداشو کم کن گوشات اوخ نشه
منم یه خواب مشابهی میدیدم یه مدت. با این تفاوت که که وقتی میخواستن دستبند بهم بزنن یهو شروع میکردم به ذوب شدن.. و قتی کاملا ذوب و پخش زمین شدم شروع میکردن به راه رفتن روم و لگد کردن.. چکمه هاشون خیلی خیلی سنگین بود 
شِــیدا:
احتمالا مأمورای امنیتی جهنم بودند و توئم از بس فسق و فجورت سنگین بوده اینطوری ذوب در جباریت حضرت حق میشدی
یه چیزی وجود داره به اسم خواب آگاهانه. به این صورت که تو کاملاً خوابی، و میدونی که خوابی و در عین حال خوابت رو کنترل میکنی. چیز فوق‌العاده جذابیه. برای اوج عجز و استیصال توی خواب یا حتّی انجام کارهایی که در واقعیت امکان پذیر نیست کاربردیه.
اگه مشتاق بودی بیام مراحلش رو بگم. :د
شِــیدا:
ایشششش
انقد ناز نداره که بابا... بوگوووو

+ اصن همینکه یکی تو کامنتاش نیم فاصله آ بقیه علائم نگارشی رو رعایت میکنه، من های میشم :))
یه بار به یکی گفتم می‌تونی خوابت رو کنترل کنی گفت من اصلاً خواب نمی‌بینم! گفتم چرا بابا همه خواب می‌بینن فقط بعضی‌ها یادشون نمی‌مونه. گفت خوب اهمیتی نداره که آدم یادش بمونه. این حجم از بی‌تفاوتیش کشت من و. -.-
و خب اینکه یه مقداری حوصله می‌خواد این فرآیند و شرط اول قدم آن است که مجنون باشی!
لذا قبلش می‌پرسم که اگه مشتاق بودن بگم. :د
+ غالباً میگن عصبی‌ام واسه این همه نقطه گذاشتن. :))
شِــیدا:
به نظر منم خیلی اهمیتی نداره٬ مگر اینکه بخوای چیزی رو بررسی کنی واس خودت.

ایشششش

+عصبی که هستی٬ احتمالا وسواسی هم هستی و خب همیناست که باعث میشه قشنگ بنویسی :)) همش که بد نیس

comment

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی